جدول جو
جدول جو

معنی کال کتی - جستجوی لغت در جدول جو

کال کتی
نام مکانی در آلاشت واقع در سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

اسم مازندرانی وسمه است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
معدنچی گری و کار کردن در معدن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(کَ / کِ)
کشیدن کابل. سیمهای زیرزمینی برای برق و تلفن و غیره کشیدن
لغت نامه دهخدا
(تَ)
دهی است از دهستان پساکوه بخش کلات شهرستان دره گز واقع در 118هزارگزی جنوب خاوری کبود گنبد. دامنه و معتدل است و 18تن سکنه دارد. آبش از قنات تأمین میشود و محصول آن عبارت است از غلات و بنشن و شغل اهالی زراعت است و راههای مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
از اصطلاحات احکام نجوم معمول در هند قدیم. (تحقیق ماللهند ص 266). رجوع به جوکات و شدبد در صفحۀ 263 کتاب تحقیق ماللهند شود
لغت نامه دهخدا
(کَ مَ حَلْ لَ)
دهی است از دهستان ناتل رستاق بخش نور شهرستان آمل. معتدل، مرطوب و سکنۀ آن 250 تن است. آب از رود وانگتارود. محصولش برنج، کمی غلات و لبنیات و شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(کُ)
دهی از دهستان دابو بخش مرکزی شهرستان آمل. دارای 215 تن سکنه. آب آن از رودخانه و چشمه. محصول آن برنج، کنف و صیفی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(لِ پَ)
لال و پتی. که زبان او گیرد. که بعض حروف از مخارج خود ادا کردن نتواند. و در تداول خانگی، که درزبان لکنتی دارد (کودک و غیره). رجوع به پتی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از کار کنی
تصویر کار کنی
عمل و کیفیت کار کن
فرهنگ لغت هوشیار
کشیدن سیمهای زیر زمینی یا زیر دریایی برای برق و تلفن و تلگراف کشیدن کابل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کام کشی
تصویر کام کشی
رسیدن به آرزو و امیال، کامیابی، مقابل ناکامی: (... بزرگ منش بود اندر کامروایی) (مقدمه شاهنامه ابو منصور عبدالرزاق. هزاره فردوسی)
فرهنگ لغت هوشیار
مرتع و آب بندی مخروبه در شمال روستای کوهپر نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع زیرآب واقع در شهرستان سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی
الکن، لال
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع لیتکوه آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
نام جنگلی در نزدیکی روستای ویسر شهرستان نوشهر، زمینی کم
فرهنگ گویش مازندرانی
نیم پخته، برنج یا خوراکی که خوب پخته نشود، نارس
فرهنگ گویش مازندرانی
افتضاح، رسوایی
فرهنگ گویش مازندرانی
نانی از آرد، عدس پخته و کدوی آب پز
فرهنگ گویش مازندرانی
انتقال کاه از محل خرمن گاه به خانه ی یا جای موردنظر
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی بازی در عروسی
فرهنگ گویش مازندرانی
تازه پر در آورده
فرهنگ گویش مازندرانی
انباشته شده، خربزه های نارس روی هم چیده شده
فرهنگ گویش مازندرانی
نام مرتعی در شیرگاه واقع در سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی
از درازا، برش عرضی دانه
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع میان رود واقع در منطقه ی نور، از توابع دابوی جنوبی در بخش مرکزی آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
برنج دم نکشیده
فرهنگ گویش مازندرانی
زنگی بزرگی که بر گردن گاو آویزند
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی از دهستان پایین لیتکوه آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
کلوخ
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع چهاردانگه ی شهریاری بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی